اخبار کار بهترین پورتال کاریابی و بزرگترین بانک فرصت های شغلی و استخدامی است. بهترین فرصت های شغلی، کارجویان آماده به کار، خدمات عمومی و آسانترین روش های استخدام در اخبار کار برای شما فراهم شده است. برای اطلاعات بیشتر لطفا به وب سایت ما www.karpress.com مراجعه کنید.
در محوطه اداره آگاهی نیروی انتظامی، دختر و پسر جوانی توسط مأموری به یکی از شعبه های آگاهی هدایت می شدند. آثار ترس در چهره پسر مشخص بود، و التهاب و شرم در رفتار دخترک دیده می شد. در حرکات آنان دقیق شدم. دخترک سعی می کرد از جوانک فاصله بگیرد، در حالت او تنفر پیدا بود. ولی پسر جوان می کوشید خود را بی تفاوت نشان دهد.
چند لحظه در کنار آنها حرکت کردم. فهمیدم که بحث بر سر اختلافی بود که بین دختر و پسر رخ داده است. وقتی از قضیه پرسیدم؛ دخترک شانزده ساله، داستان زندگی خودش را چنین تعریف نمود:
پسر جوان یک بلوتوث زننده برایم ارسال کرد و در واقع این تصاویر زشت زمینه برقراری ارتباط شومی را بین ما به وجود آورد و… .
توی پارک نشسته بودم و دخترم مشغول بازی بود که ناگهان متوجه نگاه شیطانی پسری جوان شدم.
او پس از چند دقیقه جلو آمد و پرسید: گوشی تلفن همراه شما بلوتوث دار است؟
با لبخندی سرم را تکان دادم و در جوابش گفتم: آره، فضولی؟
در این لحظه پسر جوان خندید و گفت: خوب شناختی! یک فضول مزاحم هستم. حالا اگر ایرادی ندارد سیستم بلوتوث گوشی ات را فعال کن .
ماجرا از یک فیلم شروع شد؛ چهار دختر و پسر جوان که برای شروع زندگی مشترکشان و برگزاری جشن عروسی نیاز به پول داشتند، با الگوبرداری از یک فیلم سینمایی، سریال اخاذیها و سرقتهای میلیونیشان را آغاز کردند.
همه چیز با شکایت مدیرعامل یک شرکت صادرات و واردات برملا شد. مرد جوان با مراجعه به پلیس ادعا کرد که منشی سابق شرکتش قصد اخاذی از او را دارد و تماسهای تهدیدآمیز او زندگیاش را به هم ریخته است؛ «فریبا چند وقت پیش از شرکتم استعفا داد و رفت.
اما حالا چند روزی است که با من تماس میگیرد و میگوید که فیلمی از من در اختیار دارد که اگر آن را در اختیار همسرم قرار دهد، زندگیام از هم میپاشد. حالا هم برای پس دادن فیلم درخواست ۸۰ میلیون تومان حقالسکوت کرده. من نمیدانم که این فیلم چیست اما از این میترسم که تماسهای او باعث شود همسرم حرفهایش را باور کند و زندگیام از هم بپاشد.»
با شکایت مرد جوان، رسیدگی به ماجرا در دستور کار گروهی از ماموران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دختر جوان شروع شد.
شروع یک ماجرا
فریبا یک بار دیگر خودش را در آینه قدی جلوی در برانداز کرد و از در بیرون رفت. در را آن قدر محکم پشت سرش بست که صدای شکایت مادر را نشنید. او باید یک بار دیگر به مدیر شرکت زنگ میزد و بعد طبق نقشه، سیمکارت اعتباریاش را از بین میبرد.
هنوز تا ساعت ده صبح که مجبور بود با مدیر شرکت تماس بگیرد، وقت داشت. برای همین یک
داستان زندگی دختر فراری
شب سرآغاز بدبختی من بود شبی سرد و بارانی خانه ای کوچک و حوضی بزرگ پر از ماهی های رنگی. چه کسی باور می کرد که من تنها دختر سید معتمد دل از خانه ای به این باصفایی بکنم و دنیای گرگ های میش نما وارد شوم همه چیز از تنهایی شروع شد
مادرم صبح تا شب در خانه کار می کرد و توجهش به مرغ و خروس توی حیاط بود و غیبت های اقدس خانوم همسایه وراجمون و پدرم سید علی معتمد محل بود. صبح تا شب کارش این بود که مغازه را رها کند و به کار مردم برسد من تنها بودم خواهر و برادری نداشتم
چه کسی می گوید مقصر من هستم؟؟؟ بیایید… بیایید ببینید که
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا ۳ روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟
لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟
مردي خري ديد به گل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن درمانده. مساعدت را ( براي كمك كردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت كرد( زور زد). دُم از جاي كنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست كه « تاوان بده»!.
يك نوزاد نارس در استراليا كه به گفته پزشكان
مرده بود پس از آنكه مورد نوازشهاي مادر قرار گرفت زنده شد. والدين
اين نوزاد با شور و شوق از اين معجزه شگفت انگيز ياد مي كنند.
اين زوج جوان كه كيت و ديويد اوگ نام دارند در سيدني استراليا
زندگي مي كنند. 5 ماه پيش كيت كه هفتمين ماه بارداري خود را پشت سر
مي گذاشت به بيمارستان منتقل شد و دوقلوهاي وي به نامهاي جيمي و
اميلي نارس متولد شدند. اما جيمي كه در لحظه تولد تنها كمي بيش از
900 گرم وزن داشت پس از چند دقيقه مرد.
پزشكان اين خبر را به والدين آن اعلام كردند اما كيت و ديويد
خواستند كه چند لحظه اي نوزاد را در آغوش خود نگه دارند.
در زیر چند
عبارت فوقالعاده درمورد رشد و پیشرفت فردی برایتان
آوردهایم. اگر از یکی از این جملات خوشتان آمد آن را به
ذهنتان بسپارید یا جایی بنویسید که همیشه جلوی چشمتان باشد
تا کمکی باشد برای هدایت شما به سمت موفقیت.
"اگر ذهن
شاد باشد، نه تنها بدن بلکه کل جهان شاد خواهد بود.
بنابراین باید بفهمید که چطور باید خود را شاد نگه دارید.
اینکه خواهید بدون پیدا کردن خودِ واقعیتان دنیا را اصلاح
کنید مثل این میماند که کل دنیا را با یک چرم بپوشانید تا
از درد راه رفتن روی سنگ و خار جلوگیری کنید. این خیلی
راحتتر از کفش پوشیدن است."ب
--- رومانا ماهارشی
(Romana Maharshi)
درباره این سایت